کربلا

ساخت وبلاگ
یک مشت تنهای اندوهگینِ به قدر کفایت دوست‌داشته‌نشده‌ی حفظ ظاهر کرده!یک مشت خسته‌ی بیش از مرزِ طاقت جنگیده‌ی فراموش شده!یک مشت بغضِ متحرک و حسرت آرزوهای بسیار بر دوش!به هم توجه کنیم کمی!به جز ما کسی نمی‌فهمد در این گوشه‌ی جغرافیا چقدر زندگی را سخت سپری کردیم و چقدر سخت به ساده‌ترین نیازهای یک انسان رسیدیم و چه آرزوهای بزرگ و چه دستان کوچکی داشتیم!ما نیاز داریم به هم محبت کنیم و نیاز داریم همدیگر را دوست بداریم و نیاز داریم برای شادی و لبخند همدیگر، شده به قدر واژه‌ای و حرفی و لبخندکوچکی، کاری کنیم!ما؛ تاول‌های زیادی بر پا و زخم‌های عمیقی بر دل!ما؛ تشنه‌ی ذره‌ای توجهِ بی‌چشم‌داشت و عشقِ راستین!ما، برای زندگی دویده و از زیستن بازمانده...•نرگس صرافیان طوفان‌• کربلا...
ما را در سایت کربلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 19ed بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 11:39

اینهمه از بیمارستان بقیه الله تعریف میکنید که چیمن به شخصه نظرم اینه خیلی بی سر و صاحاب بود .. اصلا خوشم نیومد .. نه رسیدگی درستی داشتن نه چیزی .موقع عمل که خرتو خر بود همه چی بعدم بدون اطلاع بابا رو بردن اتاق مراقبتهای ویژه در صورتی که من ۵ ساعت پایین چشمم تو مانیتور بود که اطلاع بدناخرم بعد عمل و دو روز بعدش دکتره نیومد بابا رو ببینه و با کلی عوارض بعد عمل اوردیمش خونهیه عاااالمه پولم اضافه بر اون چیزی که گفتن گرفتن ...بماند که چقدر اصرار کردیم پدر من بیا همین بیمارستان نزدیک خودمون هم خلوت تره هم نزدیکه هم رسیدیگش خوبه گفت نههههه ۲ تومن گرونتره و این بقیته الله همه میگن خیلی خوبهوالا ما بالای ۲ تومن این چند روز پول اسنپ دادیم بریم بیمارستان و هربارم کلی تو ترافیک موندیمآخرم اینجا ۵ ۶ تومن بیشتر گرفت..دیگه نگم دیگه چقدر تو این دو سال اصرار مردیم بابا زودتر عمل کنه و دقیقا گذاشت الان که داداش اینا یه سر اومدن ایران عمل کردما که کوفتمون شد چون بابا کلی عوارض بعد عمل داره همش استرس داریم بی حال و حوصلست و این وسط ما باید ذوق کنیم داداش و دیدیمواقعا عصبانیم از لجبازیای بابا کربلا...
ما را در سایت کربلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 19ed بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 22:38